وقتی دلم میخواد حرف بزنم تمام گفته و نگفته ام رو بریزم روی صفحه و تایپ کنم و بلاگ قهرش میگیرِ و منم بهانه گیر تر میشم نسبت به این موضوع هی میرم توی عمق خودم فرو میرم .
این چند مدت مردن آدما انرژی گیر بود برام باهاش خیلی وقتِ کنار آمدم ولی خب کی توی این دنیا ماندگارهِ؟
یسری مسائل بودن که خیلی اذیتَم کرد ! میشه گفت ناراحت شدم .
چه دلیلی داره وقتی ی نفر باهات صادقِ بهش دروغ بگی ! بُخل و حسادت آدم رو نابود میکنه . چجوری میتونهِ اینقدر حسادت کنهِ و درعینِ حال دروغم بگه نوبره والا !
چندی پیش نوشتم وارد رابطه احساسی نمیشم حتی ی دوستی سادهِ تا ۵ سال دیگهِ ، همه عالم و آدم به من میگفتن فلانی تورومیخواد مشخصه هم خانواده اش هم خودش ! بهم پیام داد جوابش رو دادم و تا حدودی همراهیش کردم ! ولی خدا شاهد بود که یک ذره حتی فک نمیکردم به کی دارم پیام میدم ، تا دیشب یسری پیامآ رو خوندم دیدم واقعاً همونطوریِه که من فک میکردم مشکل داره واقعاً ! اینم یکی از در هایی که خدا بازش کرد تا من از اول تا آخرش رو بفهمم هرچند همیشه بهم ثابت شدهِ بود ولی مامان میگفت بهش فک کن ! اینم نتیجه فکرم :))
و بعدتر باید بهتون بگم پسرکمون آمده میگه برام انتخاب واحد کن ، و من فقط همین یکار از دستم برمیومد بجآیِ به افق خیر شدن کنارش به ساحل !
پ ن: روز مادر رو به مادرای عزیز و همینطور مادر های آسمونی تبریک میگم ! وروز زن رو هم به خانم های خوش قلب قصر های قشنگشون تبریک میگم !
درباره این سایت